نتایج جستجو برای عبارت :

نفسی دهید که زنده بمانم

 
درست یادم نیست از چند سالگی بهم الهام شد که در یکی از روزهای تابستانی بیست و دو یا سه سالگی خواهم مرد! و مردنم حتما چیزهایی را ناتمام می‌گذاشت که آن زمان برای رها کردن‌شان غصه می‌خوردم و برای همین از رسیدن روزهای تابستان بیزار و ترسان بودم. این شد که با تمام نیروی درونی‌ام در برابر «مردن در بیست و سه سالگی» مقاومت کردم و با اصرار زیاد خواستم که زنده بمانم. 
خب، زنده ماندم.
بدون کوچک‌ترین اثری.
 
 
من که میدانم، تو به حالِ من آگاهی، مرا می بینی و تحت هر شرایطی دوستم داری :) من هم قول میدهم تحت هر شرایطی سپاسگزار باشم، بخاطر همه چیز و هر اتفاقی قدردان مهر و مهربانیت باشم :)
سرشار از حس خاصِ زندگی کردن هستم، میخواهم تا هر وقت که زنده ام، امیدوار بمانم و در هیچ لحظه از یادت غافل نشوم، تو در قلب من هستی، قسمتی از وجودم که به آن عشق میورزم :)
دوستت دارم :) 
ساعت ۱۱ صبح از خواب بیدار شدم.تا الان فقط یک نخ سیگار کشیدم.
چای را دو ماه است ترک‌ کرده ام.
دارم تمرین غذا نخوردن میکنم.
هرروز برنامه همین است تا زمانی که دیگر‌ واقعا نتوانم.
مقداری میخورم که زنده بمانم و دوباره ادامه
این حال را دوست دارم
دارم کتاب «گرسنه» از کنوت هامسون را میخوانم
او هم مردی بود که سراسر «اسلو» را پیاده قدم میزد
به وقت ۱۴:۵۳
این چیست که چون دلهره افتاده به جانمحال همه خوب است، من اما نگرانمدر فکر تو بستم چمدان را و همین فکرمثل خوره افتاده به جانم که بمانمچیزی که میان تو و من نیست غریبی استصد بار تو را دیده‌ام ای غم به گمانم؟انگار که یک کوه سفر کرده از این دشتاین‌قدر که خالی شده بعد از تو جهانماز سایه سنگین تو من کمترم آیا؟بگذار به دنبال تو خود را بکشانمای عشق، مرا بیشتر از پیش بمیرانآنقدر که تا دیدن او زنده بمانم
 
#فاضل_نظری
 
من علاقه ی زیادی به خوندن شعر دارم.
صورتت را هم  یادم رفتهولی خودت را نه ... غمی بی پایان دارم شب های باقی مانده ی عمرم را چه کنم طوری دیدمت که این چشم دیگر خواب را نخواهد دید نمی دانم اسمش را عشق بگذارم یا درد  بگذار عشقش برای تو باشد و دردش برای من من و درد تو به هم خو کرده ایم ... تو خوش باش که غمت را من می خورم حالا که می دانم برای من نخواهی بود به چه بهانه ای زنده بمانم   تو باعث بودی این پرنده ی بی بال و پر به بی کران ها خیره شود اوجم افق چشمان تو بود که از من گرفتی شعر نمی باف
صورتت را هم  یادم رفته ولی خودت را نه ...  غمی بی پایان دارم  شب های باقی مانده ی عمرم را چه کنم  طوری دیدمت که این چشم دیگر خواب را نخواهد دید  نمی دانم اسمش را عشق بگذارم یا درد   بگذار عشقش برای تو باشد و دردش برای من  من و درد تو به هم خو کرده ایم ...  تو خوش باش که غمت را من می خورم  حالا که می دانم برای من نخواهی بود به چه بهانه ای زنده بمانم    تو باعث بودی این پرنده ی بی بال و پر به بی کران ها خیره شود  اوجم افق چشمان تو بود که از من گرفتی
دلم می خواهد مکانی را بیابم و تا دل تقاضا دارد غر بزنم . آنقدر غر بزنم که دیگر جایی برای شکایت باقی نماند  . راستش را بخواهی مغزم از مشتی افکار پوچ دچار اسپاسم شده . به جایی نیاز دارم که همه را دور بریزم . وقتی به خودم بیایم که بتوانم نفسی عمیق بکشم. حال و هوای این روزهای من به کابوس شباهت دارد . یا شاید به نهالی عقیم تبدیل شده ام که برگ و باری نمی دهد . شاید هم تنهایی بلایی شده که احساس نامساعدی داشته باشم. هر چه که هست، دوست داشتنی نیست. همین احساس
خداوندا
از اینکه مرا از عصاره ی خاک پاک مطهران عالم آفریدی سپاس گزارم
شهید هادی ذوالفقاری می گفت دیگر نمی توانم زنده بمانم! دنیا بوی گناه می دهد
خدایا
پاکی و صداقت در این دنیا مضحکه شده است
مکر فریب حیله دورویی ریا چاپلوسی ، آنهم در مملکت اسلامی دارد فرهنگ می شود
اگر جانم را نمی گیری
طبق همان دعای ووفقنی للتی هی ازکی که تازه عمقش را میفهمم 
یه طور خاصی
به فنایم برسان
خودت میدانی دلتنگ آن چهره ام ...
سَخت دلگیرم ازین دوباره مُردَن!پس از آنکه چشمهایم تو را دید خواستم زنده بمانمزنده شدماما حال دوباره مرگی برایم قلمداد میشوددر درونِ رگهایمدر سینه ام که از هوا خالی میشوددر نفس تنگی ای درمان شده که دوباره برگشته است..دلگیر تر از من مگر میشود؟چه کسی این مُردَن را دوام خواهد آورد؟که پس از بازکردن چشمهایمپس از دیدنت..چشمانم را دوباره ببندم و بگویم....این یک کابوسِ شیرین بود!
در این دلتنگیِ عجیب که به مُردن سرایت میکند!،
حال پرسیدنت کارِ دشواریس
چندی می شود که نیستم،کمیاب و نا پیدا...گه گاه به بیان سری میزنم و پیام ها و برخی از نوشته های دوستان را چک می کنم.سرم و شلوغ و ذهنم بد درگیر است که آیا زندگی میکنم؟یا...یا تلاش می کنم تا زنده بمانم.قطعا این جمله سرگذشت زندگی اکثر ما انسان هاست. در سرزمینی که خاک کوروش نام دارد انسان هایش از راه و آیین کوروش به دورند اما همچنان ادعا دارند.چشمان مردان سرزمین من نه تنها حجاب و پوشش زنان سرزمینم نیست بلکه،چشمان مردان این سرزمین عاملی بر فساد و زنان ا
مثل یک شیشه ی عطر که کسی نباید بویش کند تا ذره ای از آن کم نشود، وقتی نیستی خودم را محکم پتو پیج میکنم و حرفی نمی زنم...
انگار که همه چیز را ذخیره کنم برای روز برگشتنِ تو...
البته نمیدانستم چند روز یا چند ماه یا چند سال دیگر باید توی این پتو بمانم...
به تو که فکر میکنم، به چشمهای تو... دیگر جایی برای شک نمی ماند.
چشمهای تو تا انتهای روح من را رفته و بازگشته است...
یک رنگِ طلایی از دوتا خورشیدِ روی صورتت ، روی تمام دیوار های اتاق های روحم پاشیده شده...
دخت
زنی که سالها پشت سر هم با بچه ی کوچک و هزار بدبختی درس خوانده بود درست بعد از پایان دوران تخصص پزشکی اش دچار سرطان تخمدان شد و همین چند روز قبل فوت کرد و لذتی که هزار سال انتظارش را کشیده بود نچشید...دوست دوران دبیرستانم که یک سال بعد از من وارد دانشگاه شد برای ده سال آینده اش هم قصد ازدواج نداشت ولی ترم دوم ازدواج کرد...از ایده ی دو نفری درس خواندنشان برای تخصص حرف میزد که وسط استاجری ناخواسته باردار شد و حالا هنوز اینترن نشده و فکر پوشک بچه و آر
از کسی که در‌ دوران دانشجویی اش میخواست یا لااقل تصورش این بود که میخواهد جهان را تا آنجا که توان دارد جای بهتری کند رسیده ام به کسی که تمام هم و غمش یک چهل متری به اسم خانه و یک لگن به نام ماشین است و بد ماجرا اینجاست که به همین تفاله ی دنیا هم نمیرسد! تف به این دنیا که همین مردارش را هم از ما دریغ کرده که در جستجوی حداقل های معاش در‌ قعر هرم نیازهای مازلو بلولیم . 
دلم میخواهد از این کشور بروم . حتی دیگر نمیخواهم طبیب باشم و اینجا بمانم. چرا که ف
"مست و دیوانه و رسوای جهانم چه کنم؟"باز دلتنگ دعای رمضانم چه کنم؟ربنای دم افطار و صفای سحری عاشق جاذبه ی صوت اذانم، چه کنمساتر العیب در این ماه هوایم را داشتوای اگر فاش شود راز نهانم چه کنم؟حیف از آن نافله ها، حیف نماز سر وقتآه اگر وقت سحر خواب بمانم چه کنم؟نفس امّاره ی من پا شده  و فکر گناهباز مثل خوره افتاده به جانم چه کنم؟به سخن چینی و غیبت، به تملق به دروغترسم این است: شود باز دهانم...چه کنم؟درک ناکرده شب قدر، من توبه شکنتا شب قدر دگر زنده ن
شده‌ام شبیه مردهایی که می‌افتند به میخوارگی؛ با چشم‌های خمار و پیراهنی که دگمه‌هایش باز است تلو تلو می‌خورم. خودم را به زحمت به سمت کاناپه می‌رسانم و اندک غذایی را فرو می‌برم در دهانم تا زنده بمانم. چراغ را خاموش می‌کنم و خودم را پرت می‌کنم روی تخت دو نفره. چشم‌هایم را می‌بندم و در سکوت خانه می‌خوابم...
 
 
پ.ن1: من شرمنده‌ی شما، ایده‌ها و اخلاق ورزشی‌تان شده‌ام. کمی که نفس بکشم حتما کارهای وبلاگ جدید را راست و ریست می‌کنم.
پ.ن2: دومین پ
 
 
 از این سموم که بر طرف بوستان بگذشت، عجب که بوی گلی هست و رنگ نسترنی...
الان برای خودم یه دفعه عجیب اومد که هنوز زنده‌ام..‌ هنوز؟ زنده‌ام؟! چه کلمات عجیب و غریبی! زنده بودن هم چیز عجیبی‌ه ها، معنای غریبیست... چون متضاد زنده بودن خیلی قابل فهم نیست... 
این روزها به تغییر رشته و رفتن پی علاقه ام خیلی فکر می کنم ، از طرفی می ترسم این میل تلاشی برای فرار از وضعیت کنونی باشد - که عمیقا رنجم می دهد - آن قدر بی حوصله ام که حتی یک ربع صبر و تحمل برای به پایان بردن این نوشته را بر نمی تابم.از طرفی نمی دانم این بی قراری و ناراحتی و اندوه زدگی مدام از رخوت و سستی و بی مایگی خودم است و به قول مولانا "از همت دون" در خانه ی غمم یا نه ، واقعا دلیلی وراس آن است ؛ افسرده شده ام ، مشکل تیرویید دارم ، ویتامین دی کم دار
از گرمای تابستان دلم برای سرمای زمستان تنگ میشود.برای روزهای برفی.از دل تنگی ام میفهمم که دلم میخواهد خیلی زنده بمانم.سال ها.اما خب نمیشود.این راز زندگیست و تنها معنایش.دلم برای همه چیز میتواند تنگ شود؟
بیمارستان رفتن باید تبدیل به عادت شود،ولی دیدن دردهای دیگران نه.اخلاق مهم ترین بخش کار است.باید اخلاق و تعهد و تخصص را با هم داشت.هر سه مهم و ضروری هستند.چه چیزهای سنگینی و چه دنیای دوری.دور مثل همین روزها.مثل بیست و سه سالگی.و چه حرف سنگینی.مث
وضعیت عجیب و استثنایی داریم و چه می دونن اون هایی که فکر می کنن غممون فقط سقوط هواپیما و موشکه. نمی دونن این غم خیلی بزرگتر از این حرف هاست. اگر هیجان زدگی ها و جو دادن های قلابی شما نبود شاید اون موشک شلیک نمی شد. شاید خیلی های دیگه نمی مردن. شاید امید جوون های مملکت آتیش نمی گرفت. شاید ایرانی ها اتباع کانادا نمی شدن. شاید مردم خفه نمی شدن و بی حرف و اثر محو نمی شدن چون مردنشون طبیعی بوده و اتباع کانادا نبودن. چون توی خیابون های مملکت خودشون در ا
نامه‌‌ی بسته شده به پای خرگوش تند و تیز | برسد به دستِ جانِ عزیز
 
آقای جانِ عزیز. این نامه را من می‌نویسم. دختری که صد و سه سال بعد شما به دنیا آمد ولی همه‌ی سوراخ سنبه‌های ذهنش، شبیه دنیای ذهنیِ شماست. من یک طرفدار نیستم. یک عاشقِ دو آتیشه‌ی آثار شما و از اینجور اسم‌هایی که آدم‌ها روی خودشان می‌گذارند هم نیستم. من، منم. دختری که صد و سه سال بعد شما به دنیا آمد و فهمید صد و سه سال قبلِ او، کسی به دنیا آمد و زندگی کرد و نوشت و ساخت و ساخت و نوشت
نفس دیدارهای دانشجویی به‌نفع «او»ست. در فرصتِ محدودی در همهمه نوچه‌هایش باید حرف‌هایی را بزنی که فرصتی برای تبیین اصولی آن‌ها دربرابرِ رسانه‌ها نداری، و به‌جای تو، او وقت بینهایتی دارد تا با اطلاعاتِ تحریف‌شده، و با استدلال‌های احمقانه دوباره اذهانی را سمتِ خودش بکشاند که به‌راحتی خامِ مغلطه‌ها می‌شوند. فرداش هم نوچه‌ها گوشه عکست با فونت درشت می‌نویسند «این یعنی آزادی بیان» و پخشِ کلونی‌های مجازی‌شان می‌کنند، چون جلوی چشم هم
«یا لطیف»
فکر کنم حدود دو سال پیش بود که در یک جلسه‌ای که شرکت می‌کنم مربی ازمان خواست بنویسیم اگر بدانیم فقط یک سال دیگر زنده هستیم، در این یک سال چه کاری انجام میدهیم. خیلی چیزها نوشتم که الان دقیق یادم نمی‌آید ولی یکی از مهم‌ترین‌هایش جهان‌گردی بود. گفته بودم میروم و دنیا را می‌گردم. سفر می‌کنم. آدم‌های مختلف را می‌بینم. به نظرم دنیا جای شگفت‌انگیزی است و تجربه‌ی آن می‌تواند من را دگرگون کند. می‌تواند من را بالغ کند و رشد بدهد. هنوز
شده ام بت پرست تو
شده ام بت پرست تو
شب هجرون دیگه تمومه  گل مهتاب بر سر بومه
عاشقی جز بر تو حرومه که برای تو زنده ام
آه  که برای تو زنده ام
شده ام بت پرست تو قسم به چشمون مست تو
به کنج میخونه روز و شب شده ام جام دست تو
آه شده ام جام دست تو
به تو چون سجده میکنم شرر تو هر سینه میزنم
به قصه میخوام که بعد از این بت روی تو بشکنم
آه  بت روی تو بشکنم
شب هجرون دیگه تمومه گل مهتاب بر سر بومه
عاشقی جز بر تو حرومه که برای تو زنده ام
آه که برای تو زنده ام
روم از هر
زنده شده ام. یک جور زنده ی پخته. یک وقت هست آدم طوری زنده می شود که هنوز داغ جوانی ست. شوووووور زندگی سر و کول وجودش را گرفته و شوق زیستن؛ تبدیل دنیا به بهشت و تغییر هر آنچه کریه به عالی، همه ی مغز آدم را گرفته، طوری که واقعیت را نمی بیند. این بار جور دیگری زنده ام.
بعد از سالها تجربه ی مرگ. بعد از سالها جان کندن برای زندگی؛ این بار طوری زنده ام که بشقاب پر نقش و نگار سفالینی از کوره های چند هزار درجه جان سالم به در برده، نشسته بر دیوار بتونیِ خانه
دیشب داشتم بهش فکر می کردم
از روزی که تو خواهرم شدی امید به زندگی و امید به آینده توی وجودم قوی تر شده
دوست دارم سالهای بیشتری زندگی کنم، اونم سالم و سرِحال
تا بتونم بیشتر و بیشتر برات برادری کنم
سالها و ماه ها و روزهای بیشتری داداشت باشم، نوکر و مخلص و چاکرت باشم

مریم جان
داداشت  به فدات
اگر چهل مرد برای امیر المومنین علیه السلام پیدا می‌شد، ایشان بر ضد ابو بکر جهاد می‌کردند!!!
قال: فانتهوا بعلی علیه السلام إلى أبی بكر وهو یقول: أما والله لو وقع سیفی فی یدی لعلمتم أنكم لن تصلوا إلى هذا أبدا. أما والله ما ألوم نفسی فی جهادكم، ولو كنت استمكنت من الأربعین رجلا لفرقت جماعتكم، ولكن لعن الله أقواما بایعونی ثم خذلونی.
سلیم بن قیس هلالی رضوان الله علیه گوید: سلمان رضوان الله علیه گفت: وقتی که علی علیه السلام را به سوی ابو بکر می‌کشید
انسان ها به مناسبت های مختلف گوسفند زنده را خریداری می کنند و آن را قربانی می کنند بنابراین همیشه این نکته مد نظر آن هاست که کجا بهترین قیمت و کیفیت را ارائه می دهد .
قیمت گوسفند زنده فراز و نشیب هایی دارد و گاه روند صعودی در پیش دارد و گاه روند نزولی . افراد برای خرید دام زنده باید حتما به مراکز معتبر مراجعه نمایند و گول افرادی که در گوشه و خیابان به فروش دام زنده می پردازند را نخورند .
قیمت گوسفند زنده در شهر تهران با سایر شهرها بین 1 تا 4 هزار ت
احساس میکنم نشسته ام به انتظار اتفاقی که رخ دهد اما امان آن اتفاق هرگز نخواهد رسید، سرم از تمام افکار پریشانی که درون دهنم در انتشارن در حال انفجار است. 
شب 25 سالگی را حس میکنم اما احساس زنده بودن ندارم. باید زنده شوم باید دوباره زنده شوم... 
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
دو نفر با هم حرف می زدند،  یکی خدا بود و یکی بنده. بنده در میدان نبرد بود و خدا میان او و قلبش! بنده میخواست بداند در این معرکه چه کار باید کرد. 
ابلیس گفت به قلبت رجوع کن اگر قرار باشد زنده باشی یا زنده کنی، قلبت باید بتپد!
خدا گفت من از قلبت به تو نزدیکترم آن را سپر کن و خودت فقط شمشیر رسول باش تا زنده شوی و زنده کنی...
بنده استجابت کرد و به ایمان حقیقی زنده شد.
ابلیس و لشگریانش ترسی
 در ازدحام این همه ظلمت بی عصا 
چراغ را هم از من گرفته اند 
اما من
دیوار به دیوار
 از لمس معطر ماه 
به سایه روشن خانه باز خواهم گشت
 پس زنده باد امید 
 در تکلم کورباش کلمات
 چشم های خسته مرا از من گرفته اند 
اما من 
اشاره به اشاره
 از حیرت بی باور شب 
به تشخیص روشن روز خواهم رسید 
پس زنده باد امید 
 در تحمل بی تاب تشنگی 
میل به طعم باران را از من گرفته اند
 اما من
شبنم به شبنم
 از دعای عجیب آب
 به کشف بی پایان دریا رسیده ام 
پس زنده باد امید
 در
زنی که توسط برادرانش شکنجه و سپس در یک قبرستانی زنده به گور شده بود توانست با بیرون آمدن از قبر جانش را نجات دهد.
زن میانسال اکراینی که در یک قبر زنده به گور شده بود با خوش شانسی از این حادثه جان سالم بدر برد. " نینا رُدچِنکو " ۵۷ ساله که توسط دو برادر ۲۷ و ۳۰ ساله اش مورد شکنجه
ادامه مطلب
اگر قصد خرید گوسفند زنده با بهترین و به روز ترین قیمت روز گوسفنده زنده را دارید پیشنهاد میکنم حتما از سایت بازار گوسفند ( مرکز تخصصی خرید انواع دام زنده در سراسر تهران ) دیدن نمایید .
گوسفندان این مجموعه از بهترین نژادهای ایرانی هستند که با تغذیه ای کاملا ارگانیک در مناطق شمال غربی کشور و دشت مغان پرورش یافته اند و از کیفیت قابل قبولی برخوردار هستند.
 
از مهم ترین خدمات سایت بازار گوسفند فروش گوسفند زنده به همراه ارسال و ذبح کاملا رایگان و به
گل پسرمامان 
حالا دیگه برا خودت مردی شدی ،روز اول مهر ومانی ومامان ومدرسه ،مانی جانم کلاس اولی شده ،
نازنینم خیلی طول کشید تا براکلاس اول تصمیم گرفتیم که کجا ثبت نامت بکنیم ولی خداروشکر این دبستان خیلی خوب بود وارد حیاط مدرسه که شدیم هیاهوی شیرینی بود ،با هم رفتیم کلاست وسائل تورا گذاشتیم واومدیم سر صف ،از اونجا زیر قران واسفند رد شدی ومعلم مهربونت تورو بوسید ومن دروبستم ....
ظهر هم با با اومد دنبالت که بدونی کجا باید سوار سرویس مدرسه بشی .خی
جانانم! 
 
تو کدامین حسی؟ فیک و بدلی هستی یا میتوان در تو حیات و روحی را هنوز فارغ از مال و منال و پول جستجو کرد؟ من بوی گَزِْ روح تورا میخواهم جانانِ جهانم. میخواهم گذشته را نادیده بگیرم و به آینده خودمون چشم بدوزم.
 
 «نه به درک میروم، نه گم میشم» سعی میکنم برای تو و خودم بمانم
جانانم! 
تو کدامین حسی؟ فیک و بدلی هستی یا میتوان در تو حیات و روحی را هنوز فارغ از مال و منال و پول جستجو کرد؟  من بوی گَزِْ روح تورا میخواهم جانانِ جهانم. میخواهم گذشته را نادیده بگیرم و به آینده خودمون چشم بدوزم.
 «نه به درک میروم، نه گم میشم» سعی میکنم برای تو و خودم بمانم. 
بسم اللهدیشب خیلی خواب نرفتم. صبح هم، بعد از خوردن سحری، نتوانستم چندان بخوابم. حدود ساعت ۷ از خانه راه افتادم. چند کار داشتم و لابد خسته تر می شدم. سعی کردم طوری کارها انجام شود که بین ساعت ۲ تا ۴ بعد از ظهر وقت داشته باشم بخوابم تا شاید توانی باشد که امشب، که شب بیست و یکم ماه رمضان است، بیدار بمانم. کارها - با اینکه کاملا انجام نشدند - فرصت خواب را دادند...تخت و تشک و بالشت و سکوت نسبی؛ به علاوه ی خستگی... ظاهرا مقدمات خواب فراهم است... اما هرچه سع
دانلود فیلم خوردن بچه موش های زنده
تا حالا درباره مردم چین چیزهای زیادی شنیده اید .یکی اینکه مردم چین هر چیزی را می خورند در اینجا فیلم خوردن بچه موش های زنده را در چین می بینید
برای دانلود فیلم اینجا را کلیک کنید
منبع : مجله اینترنتی هلو  www.holoo1.ir
پخش زنده شبکه نسیم خندوانه از سایت ایندکس وار دریافت کنید.
پخش زنده
پخش زنده شبکه باد را در این بخش مشاهده خندوانه و بچه شو پربیننده ترین نقشه قرارمون نوروز٩٨ شبکه نسیم برق شبکه باد در. پخش موجود گروه ۱ تماشای آنلاین تلویزیون اینترنتی تلوبیون پخش موجود گروه 1 پخش آنلاین گروه ۱ پخش گروه یک سیما در تلوبیون پخش موجود نظر .
ادامه مطلب
قیمت گوسفند زنده در بازار حالت ثابتی ندارد . گاه قیمت افزایش می یابد و گاه کاهش . قیمت به علت متفاوت بودن نژادها، وزن گوسفند و همین طور هزینه های نگه داری متفاوت است . مثلا هر چه گوسفند وزن بیش تری داشته باشد با قیمت بالاتری در بازار معامله می شود .
در این جا قیمت ها را به صورت میانگین بیان می کنیم :
- گوسفند زنده نر در بازار تهران حداقل 40000 تومان و حداکثر 41000 تومان .
- گوسفند زنده ماده در بازار تهران حداقل 33000تومان و حداکثر 35000 تومان.
- گوسفند زنده نر
         زنده نگه داشتن سنت های  پیامبر ص 
 آیه قرآن ، اطعوا الله و اطیوا الرسول 
از خداوند و رسولش اطاعت کنید
  حدیث درباره سنت های رسول الله 
 مَنْ احْیا سُنَتی فَقد أحَبَّنی ومَنْ أحَبَّنِی کانَ مَعِیَ فِی الجَنَّةِ
ترجمه ،هرکس سنت مرا زنده کند به طور قطع مرا دوست داشته و کسی که با من محبت و دوستی داشته باشد به همراه من در بهشت است
سنن ترمذی
 
نام دلنوشته: اینکه مجبورم
نویسنده: صبا م.حسینی
 
 
با امروزمیشود۲۰روز..
من ۲۰روز کمبودداشتم..
کمبودنداشتنت درزندگی ام..
من اسمش،رانمی گذارم زندگی،میگذارم زجر همراه بادرد.
حال امروزه هایم راشجریان وصف میکندوقتی باآن سوزصدایش میخواند:
_دستاتوبردار،ازگلوی من.
انگارکسی دستانش را دور گلویم می آویزد،
_دســتاتوبردار،ازگلوی من.
تامرز مردن مرامیکشاندوبه یکباره مرارهامیکند.
میدانم که قصدآزارم رادارد...
اینکه مجبورم یک روزدیگرهم بی تو زنده بمان
می دونی چرا عاشق داستانم چون دقیقا باید یه کاری بکنی باید یه هدفی داشته باشی باید تغییر کنی وگرنه داستان نگفتی 
با حاله مگه نه 
بعد از چند ماه دوباره داستان در من زنده شد احساس می کنم هدفم از زندگی فقط داستانه 
ولی نمی دونم چرا تنبلی می کنم اه می ترسم لعنتی 
مگه چند روز زنده می مونم که می ترسم سه ساله که شمع فوت می کنم به خودم می گم امسال کتابت رو می نویسی 
 
 یوکای عزیز؛
 
چندین هزار سال است که انسان‌ها روی زمین زندگی می‌کنند و همه یک هدف مشترک داشتند: زنده بمانند!
ولی من نمی‌خواهم زنده بمانم. دلم می‌خواهد روحم از این قفس تیره و تار رها شود و دنیاهایی را ببینم که حتا نمی‌توانم تصورشان کنم. نمی‌توانم باور کنم که پس از مرگ دنیای دیگری نیست. اما با اکثر نظریات در مورد دنیاهای پس از مرگ هم موافق نیستم. دوست دارم خودم تجربه کنم و مثل همیشه عجله دارم.
هر روزی که تمام می‌شود، یکی از برگ‌های درختی که
                           صنعت هنوز زنده است 
 
 
 
ابتدای امر باید خدمت همه عزیزان عرض کنم که این سایت به نیت کمک به صنعت این کشور شروع به فعالیت نموده است، ما با فعالیت واطلاع رسانی ومهیا نمودن شرایط خاص برای زحمتکشان صنعتی، نور امید را در دلشان پر نورتر میکنیم، وتلاش میکنیم تا به همگان بفهمانیم صنعت نمرده، صنعت هنوز زنده است، وهنوز هم می‌شود در صنعت به ثروت رسید  ، 
اخ عاقایی دلم میخواد خفت کنم. اینقد حرصم نده
بیا خفه کن ببینم میتونی
میامممم...میتونم خفتم میکنم
خفم کنی میمیرما
خب بعد اینکه خفت کردم 
خودم بهت نفس مصنوعی میدم زنده شی
خیلی توله ای تو
بعد اگه زنده نشدم چی!؟؟
عصن خفت نمیکنم
بعدشم غلط میکنی زنده نشی
اخه چرا یه حرفی میزنی که بعدش خودت حرص بخوری
دوس دارم 
فضولیییییی
من هم بگم تو نباید یه چی بگی من حرص بخورم که
باشه عزیزم حالا حرص نخور کوچیک میشن گناه دارم من بخدا
تولهههههههه
هیس شو ببینم
 
"۲۰روز نداشتنت"
 
با امروزمیشود۲۰روز..
من ۲۰روز کمبودداشتم..
کمبودنداشتنت درزندگی ام..
من اسمش،رانمی گذارم زندگی،میگذارم زجر همراه بادرد.
حال امروزه هایم راشجریان وصف میکندوقتی باآن سوزصدایش میخواند:
_دستاتوبردار،ازگلوی من.
انگارکسی دستانش را دور گلویم می آویزد،
_دســتاتوبردار،ازگلوی من.
تامرز مردن مرامیکشاندوبه یکباره مرارهامیکند.
میدانم که قصدآزارم رادارد...
اینکه مجبورم یک روزدیگرهم بی تو زنده بمانم.
 
                                   
سنگ فیروزه مرده
سنگ فیروزه از با ارزش ترین سنگ های معدنی در جهان است. بقایای به جا مانده از حفاری ها نشان می دهد که بشر از دوران باستان تا به امروز به قدرت درمانی این سنگ شفابخش پی برده است. سنگ فیروزه از کانی های زنده با خواص درمانی است. ارزش مادی و نیروی درمانی این سنگ تا زمانی که هنوز فیروزه زنده است، حفظ می شود. سنگ فیروزه مرده دیگر سنگ قدرت نیست و از نظر مادی نیز دچار افت قیمت زیادی می شود. برای اینکه این سنگ فوق العاده زیبایی و نیروی خود را
الگوریتم اجتهاد آیت الله شب زنده دار را از اینجا دریافت کنیداین الگوریتم یک الگوریتم «هنجاری» (تجویزی) نیست و روشی را برای اجتهاد پیشنهاد نمی دهد، بلکه یک الگوریتم #توصیفی است؛ بدین معنا که در آن به توصیف روش اجتهاد آیت الله شب زنده دار پرداخته شده است.این الگوریتم، توسط موسسه استاد واسطی تدوین شده است.
الگوریتم اجتهاد آیت الله شب زنده دار را از اینجا دریافت کنیداین الگوریتم یک الگوریتم «هنجاری» (تجویزی) نیست و روشی را برای اجتهاد پیشنهاد نمی دهد، بلکه یک الگوریتم #توصیفی است؛ بدین معنا که در آن به توصیف روش اجتهاد آیت الله شب زنده دار پرداخته شده است.این الگوریتم، توسط حجت الاسلام خندق آبادی تدوین شده است.
سوال پخش زنده روبیکا کجاست 
سوال اکثر کاربران اینترنتی درباره روبیکا

با سرویس رسانه تصویری روبیکا، امکان انتخاب ترتیب پخش برنامه ها یا توقف و پخش مجدد آنها را دارید. همچنین میتوانید از مشاهده برنامه ‏های پخش زنده اینترنتی تلویزیونی لذت ببرید.
ادامه مطلب
ظرفها رو میشورم که فردایی که فقط و فقط مال خودم است وقتم بابتش نرود و صد البته خانه مرتب سرحالترم کند. نورها رو کم میکنم شجریان میگذارم. بوی کباب تابه ای ساعت ۱۲ شب میچسبد.
قرار است فردا و پس فردا بابت استعلاجی بمانم منزل و بچسبانمش به جمعه. خوب است با حال نزارم عاشق حال فردایم هستم.
ویرجینیا وولف یک جایی از خاطرات روزانه‌اش نوشته بود: «احساساتم مثل همیشه مخلوطی از چند احساس است.» حال من هم همین است. اندوه، ناامیدی، ترس، خشم، نفرت به علاوه‌‌ی مقادیر معتنابهی خستگی و کلافگی و بی‌حوصلگی و بلاتکلیفی. تهش اینکه حالم خوش نیست. حال کی خوش است؟ یک لحظه خواستم بنویسم حال آن‌هایی که ما را به این روز انداختند اما فکرش را که می‌کنم حال آن‌ها هم خوش نیست. یک مشت در گل مانده‌ی بلاتکلیف و کلافه‌ایم همه‌مان که دیگر نمی‌دانیم کار
ترس این را داشتم که در غربت، دست از پا خطا کنم یا مال و دارایی اندکی که با خودم داشتم را از کف بدهم. اما همه چیز خیلی خوب بر مدار قرار و آرامش چرخید و سفر دلپذیری را برای من رقم زد.
صبح زود، تیغ آفتاب، به همدان رسیدم و در مرکز شهر اتاقی گرفتم و چند دقیقه ای استراحت کردم. نتوانستم بیشتر در اتاق بمانم و میخواستم هرچه زودتر، شهر را ببینم و به اصطلاح سرپری زده باشم.
از مرکز شهر تا آرامگاه شیخ الرئیس را پیاده طی کردم. در همدان وجه غالب مردم بومی هستند
دانلود آهنگ فرزاد فرخ نشانه
Download New Music Farzad Farokh – Neshaaneh
پخش بزودی – دمو آهنگ اضافه شد

فرزاد فرخ نشانه

متن آهنگ نشانه از فرزاد فرخ
 
نگاهت به قلبم نشانه شد مرا بیمار کرد
ز عشقی که از تو جا ماند مرا ز هر کسی بـیزار کرد
چگونه بی تو باشــم من که از خودم به خاطرت گذشتم
به حسـی که من دارم قسـم خورم که عاشقـت بمانم
به حسـی که من دارم قسـم خورم که عاشقـت بمانم
 دانلود اهنگ کامل نشانه فرزاد فرخ از لینک بالا منتشر شد
 یک شانه‌ی مردانه
چسبیده به شانه‌ام. قرار شد که جای خالی تو را پر کند. نمی دانم چه شکلی است. ولی
مرد است مثل همه. هیچ کس مثل تو نیست. هر چه دقیق نگاهش می‌کنم جای صورتش، به جای
چشم و بینی و ... هیچ نمی‌بینم؛ محو است. جلوی صورت او را مه گرفته یا چشم های من!
نمی دانم. به دست هایش نگاه می‌کنم؛ جای انگشت های کشیده اش خالی است. خلاء است.
چطور با این مرد حرف بزنم و بگویم که جای تو را نمی تواند پر کند. بلند شود برود
جای خودش باشد. چرا شانه اش را به شانه ام تکی
مرکز خرید دام زنده دشت مغان , عرضه کننده انواع دام زنده و گوسفند زنده در تهران می باشد. در این مرکز عرضه دام زنده همراه با اعزام قصاب و تحویل دام در محل انجام می گیرد.
 
در بسیاری از مراسمات ما ایرانیان از دام زنده (گوسفند زنده ) جهت قربانی کردن استفاده می نمایند . موقع خرید این دغدغه به وجود می آید که دام زنده از کجا تهیه گردد. مراکز فروش بسیاری برای تهیه دام وجود دارد ولی باید از سلامت دام در این مراکز اطمینان داشت.مرکز خرید دام زنده دشت مغان 
هر سال با آغاز سال جدید نرخ های جدیدی برای قیمت دام زنده اعلام می نمایند . در سال 98 نیز مانند سال های قبلی قیمت گوسفند زنده نیز افزایش یافته است .
برخی از افراد در هنگام خرید دام زنده نمی دانند به کجا مراجعه نمایند که دام سالم و بهداشتی در اختیار آن ها قرار گیرد . 
این افراد باید به مراکزی مراجعه نمایند که تحت نظر سازمان دامپزشکی فعالیت می کند . مرکز فروش گوسفند زنده از مراکزی است که زیر نظر سازمان دامپزشکی فعالیت می کند و دام سالم و عاری از هر گ
رفتم تهران و گفتند باید حتما چهار روز در هفته تهران بمانم. دو روز ماندم و فضا و کارشان را تجربه کردم، ولی بعد هرچه فکر کردم دیدم چهار روز تهران ماندنم زندگی را برایمان خیلی سخت خواهد کرد. من به دوروز و نهایتا سه روز فکر کرده بودم. چهار روز یعنی بیش از نیمی از هفته.
حیف شد ولی عاقلانه نبود.
 
 
نمی دونم چطور اومدی تو زندگیم و چطور از زندگیم رفتی و کجا رفتی.امابودنت چنگ زدن به چیزی به نام زنده گی بودنبودنت چنگ زدن برای قبول نبودن و اینکه چطور زنده مانده ام و اما زنده ماندم و تو ارزشمندترین و رازآلودترین و دردآور ترین یادی که همیشه به احترامت سر خم می کنم. 
 
کتاب‌هایی را خوانده‌اید  که مؤلف آن از دنیا رفته است، ولی همچنان در شما تأثیر می‌گذارد و شما را متحول می‌کند. حتی پس از مرگ و از ورای قبر و در گذر تاریخ طولانی،  از راه کتاب، از راه سخنان،  از راه تربیت و  مکتب فکری خود و از راه الگو بودن، بر انسان تاثیر میگذارد و جامعه را دگرگون می‌کند. زندگی اینست، انسان زنده این است، زیرا ملاک حقیقی زنده بودن، حرکت و تأثیرگذاری و دهش است.
موسی صدر، انسان آسمان
 
داشتم فکر می کردم اگر بعد از این بلای کرونا زنده موندیم تازه ماجرای عجیب و غریبی را تجربه می کنیم. قیمت نفت به بدترین شرایطش در چند سال اخیر رسیده است. صادرات نفت و سایر محصولات ما عملا قطع شده است. کرونا باعث تعطیلی بسیاری از کسب و کارهای کوجک گردیده . و ...
خب نتیجه این مباحث چی میشه؟ مشخصه میشه تورم وحشتناک
فکر میکنم سال دیگه اگر زنده موندیم این دفعه تورم حسابمون را می رسه و احتمالا می کشه.
 
دولت محترم که نشسته کنار گود .
 
عجب ماجرایی داریم هر
 
 
 
 
 
 
هر هفته باخیال آمدن توزنده ایم
با این خیال جمعه به جمعه زنده ایم
آقا بیاکه زندگی مان بی هدف شده
گویابرای هیچ و،بیهوده زنده ایم
وقت نماز و نیایش دعاکن برای ما
والله که ما با دعای توزنده ایم
باهر گناه میشکنیم قلب پاک تو
گویی برای شکستن قلب تو زنده ایم!؟
نور خدا تویی ای زاده ی رسول
ما باخیال دیدن این نور زنده ایم
تعجیل کن درفرجش مهربان خدای
شاید جمال اوببینیم تاکه زنده ایم
 
 
الهم عجل لولیک الفرج.آمین
گوسفندان نوعی از پستانداران هستند که توسط انسان ها برای تامین نیازهای آن ها نگهداری و پرورش داده می شوند .
انسان ها برای خرید گوسفند زنده به دنبال جایی هستند که بهترین کیفیت و قیمت را ارائه دهد . قیمت گوسفند زنده روند صعودی و نزولی را در پیش گرفته است . حتما برای تهیه گوسفند زنده به مراکز معتبر مراجعه کنید زیرا با خرید از این مراکز از سلامت دام خریداری شده اطمینان دارید . به هیچ عنوان از دلالان در گوشه و کنار خیابان گوسفند خریداری نکنید زیرا ا
اگر یک نفر توی دنیا باشه که واقعا بهش حسادت کنم اون مهشیده...
لعنتی هر صبح چشماش رو که باز میکنه چشم تو چشم کسی میشه که من آرزو دارم تا زنده ام و زنده ست بتونم قدر یک شب با صداش برقصم و عشق کنم...تف!
 
*اگر همین الان یک نفر آهنگ هزار و یک شب ابی رو برای خود خود خودم بخونه چشام رو میبندم و میگم یس و تمام!
 
 تو نیز چند روزی صبر کنبگذارتا طلوع کند عشقبگذار این شبِ دراز بگذردبگذار پروانه ها سر از پیله درآرندبگذار جهان از خواب برخیزدتو نیز صبر کندندان به جگر داشته باش، بیشتر!آخر خیلی وقت است پروانه ها در پیله مانده اندروزی که خورشید دیگر نتابید،آن خسوفآن فراقعادتشان داد به تنیدن...پروانه ای را به شوقِ بال زدن در پیله طلوع کرد..دیگر تنید و تنید به دور خویش..دیگر طلوع نکرد..قلبش دور ماند از دریچه ی نور..بگذار ....بندها باید از سرش بیفتداما#به چه شوقی
من کمی گیج، کمی مات...کمی مبهوتم!
زنده‌ای مُرده در این خالیِ پُر تابوتم
به کسی ربط ندارم...به خودم مربوطم!
می‌روم دل بکنم! از سر و سامان خودم...
می‌روم سینه‌ی این پنجره‌ها را بِدرم!
هرزه‌ها را بجَوم! گوشه‌ی قبرم بچرم!
و برای تن تنهای خودم سر بخرم!
مثل چنگیز رسیدم به خراسان خودم...
جام دنیا به سر میز که خالی آمد!
هفتصد سال به کنعان چه زوالی آمد!
دور این دایره (بودیم) و سوالی آمد...
بار دیگر زده‌ام دست به کتمان خودم!
بار دیگر شده‌ام ملحدِ در زیر لحد!
نصربن قابوس گویدامام صادق ع  اطعام دادن بیک مومن نزد من محبوبتر است اار ازاد کردن ده بنده وگزاردن ده حج  عرض کردم ده بنده  وده حج  فرمود ای نصر اگر شما طعامش ندهید میمیرد یا زبونش میسازید ،زبرا او از فشار گرسنگی  نزد ناصبی میرود از او سوال میکند  مردن برابش از سوال کردن از ناصبی بهتر است ای نصر هر که مومنی را زنده کند چنان است که همه مردم را زنده کرده و اگر با و اطعام نکنید اورا. کشته اید واگر اطعامش کنید او را زنده کرده اید 
ترس این را داشتم که در غربت، دست از پا خطا کنم یا مال و دارایی اندکی که با خودم داشتم را از کف بدهم. اما همه چیز خیلی خوب بر مدار قرار و آرامش چرخید و سفر دلپذیری را برای من رقم زد.
صبح زود، تیغ آفتاب، به همدان رسیدم و در مرکز شهر اتاقی گرفتم و چند دقیقه ای استراحت کردم. نتوانستم بیشتر در اتاق بمانم و میخواستم هرچه زودتر، شهر را ببینم و به اصطلاح سرپری زده باشم. 
ادامه مطلب
شب اول محرم
⚫️ موضوع سخنرانی: عاشورای حسینی، امتحان الهی
امکان مشاهده پخش زنده از طریق لینک‌های زیر فراهم میباشد:
پخش زنده تصویری
پخش زنده صوتی
✳️ پخش زنده از صفحه اینستاگرام موسسه عقل و وحی
⚫️ کانال مواعظ حکیمانه @mavaezhttps://t.me/joinchat/AAAAADvWk9GzxcGJ8CHoUQ
مشاهده مطلب در کانال
من [ فرهادم ]!دوباره آمده از دشت های دور،از کوه های سخت،از شهید شیرین،از نسل شور بخت... [ دستهایم ] میراث خور تاولهای آفتاب خورده،وامدار تیشه،پرچمدار عشق... من [ فرهادم ]!از انحنای پیچ جاده های زمان آمدم،آنجا که عشق کمر جاده را هم خم کرد... اما [ شیرین ]!دوباره طاقت شنیدن ضجه های مرا نداشت،نخواست دوباره بیاید!و من [ فرهاد بی شیرینم ]!شاید بمانم شاید بمیرم شاید...
مجموعه آرمان برای رفاه حال مشتریان در این برهه زمانی اقدام به فروش مرغ و خروس زنده جهت قربانی و دفع بلا و چشم زخم می کند. از آنجا که قیمت گوسفند آنقدر بالا رفته است که قشر زیادی از جامعه دیگر قادر به خرید گوسفند نمیباشند مجموعه گوسفند زنده پیام اقدام به راه اندازی فروش اینترنتی مرغ و خروس زنده نموده است شما می توانید برای جلوگیری از دفع بلا و چشم زخم اقدام به خرید مرغ زنده و خروس زنده و قربانی کردن آن نمایید. قاعدتا یکی از موثرترین راه ها جهت
مرکز دام زنده کوهستان , در زمینه عرضه و فروش دام زنده همراه با اعزام قصاب در تهران فعالیت می نماید.
کوهستان یکی از بزرگترین مراکز خرید دام زنده و گوسفند زنده با مرغوبترین و مناسب ترین قیمت همراه با قصاب مجرب و تحویل در محل ،  به صورت  ارائه خدمات شبانه روزی به تمام نقاط تهران با پلاک رسمی می باشد.
ارسال دام زنده و گوسفند زنده ازبهترین دامهای اصیل ایرانی ازنژادهای کردستان ،مغان،افشار،مهربان و سنگسر  از خدمات ماست.
 مشخصات دام زنده سالم:
دام ز
گوسفند زنده از حیواناتی است که به دست انسان اهلی شده است . دامداران گوسفندان را برای استفاده از پشمشان ، گوشتشان و  ... پرورش می دهند .
بسیاری از افراد نمی دانند که باید برای تهیه گوسفند زنده از کجا اقدام نمایند . در ابتدا باید توجه نمایید که محلی که دام در آن جا نگهداری می شود بهداشتی و تمیز باشد . 
دام زنده را از مراکزی خریداری نمایید که دام های خود را به روش ارگانیک پرورش می دهند و برای رشد دام ها از هیچ گونه داروی هورمنی استفاده نمی کند .
در زم
در ادامه قصد معرفی یک وب سایت عالی برای خرید و فروش گوسفند زنده را داریم
تنوع قیمت گوسفند زنده بسته شرایط مختلفی که دارد از تنوع گوناگونی برخوردار است . از جمله مهم ترین شرایط نژاد گوسفند قیمت گذاری شده ، فصل های مختلف یکسال ، قیمت نهادهای دامی و ... می باشد .شاید مهم ترین نکته برای کسانیکه قصد خرید گوسفند را دارند تهیه دام از مرکزی معتبر و با سابقه باشد.امروز در وب گردی که داشتم سایتی به روز که می تواند شما را از آخرین تحولات قیمت گوسفند زنده م
                           
معنای شهید 
شهید، یعنی انسانی که در راه آرمانهای معنوی کشته میشود و جان خود را - که سرمایه‌ی اصلی هر انسانی است - برای هدف و مقصدی الهی صرف میکند و خدای متعال هم در پاسخ به این ایثار و گذشت بزرگ، حضور و یاد و فکر او را در ملّتش تداوم میبخشد و آرمان او زنده میماند. این، خاصیت کشته شدن در راه خداست. کسانی که در راه خدا کشته میشوند، زنده‌اند. جسم آنها زنده نیست؛ اما وجود حقیقی آنها زنده است. ۱۳۶۸/۰۵/۲۵
ادامه مطلب
نگهداری از گوسفندان هم اصول و اقدامات خاصی دارد که باید حتما آنها را رعایت کرد تا بتوان گوسفندان سالم پرورش داد، برای نگهداری گوسفند زنده باید اصول استاندارد نگهداری از آنها را رعایت کنید، اگر در نگهداری دام این استاندارد ها را رعایت نکنید با بروز بیماری های دامی و رشد میکروب ها مواجه خواهید شد.
خرید گوسفند زنده در تهران
طنز روزگار را ببین
باید ویروس کرونا بیاید که حال من خوب شود
این ویروس بزرگوار حوزه را تعطیل کرد
و تعطیلی حوزه به زندگی‌ام آرامش می‌دهد
این ویروس یا شاید یکی دیگر باعث بیماری شده
و این بیماری مانع رفتنم به سرکار شده
آرامش دوم را این جا دارم
و بعد با این همه وقت
می‌توانم
کتاب بخوانم و فیلم ببینم و مستند تماشا کنم
از دی ماه که سرکار رفتم دیگر هیچ کتابی نتوانستم بخوانم
کتاب جزء از کل ماند روی همان صفحات سیصد
صبح باید به زور یا بیدار می‌شدم و 7 سر
میدانی خدای نبات :)
تو از حالِ معشوقه ات آگاهی... 
میدانی که به چه سختی تلاش میکنم زندگی کنم، امیدوار بمانم، شاد باشم و برای ادامه دادن انگیزه داشته باشم،
میدانم که از حالم آگاهی... میدانم مرا میبینی :)
تو آرامش منی... در روزهایی که تب مشکلات بالا میرود :)
خدای من، خدای نبات، خدای قطرات باران، دوستت دارم، با تمام وجود :) 
{پرسش و پاسخ مهدوی - شماره 37}
 
مفهوم رجعت چیست و چه زمانی اتفاق می افتد؟
 
پاسخ :
رجعت به معنای بازگشت است. یعنی خدا گروهی از مردگان را با همان شکل خود به دنیا باز میگرداند. از نظر شیعه و طبق روایات فراوان، در زمان ظهور، برخی از مردم که از دنیا رفته اند دوباره زنده می شوند. اصل رجعت یک امر مسلّم قرآنی است.
خداوند در آیات متعددی به زنده شدن برخی مردگان اشاره دارد. مانند زنده شدن عزیر، گروهی از بنی اسرائیل، هزاران نفر، مقتول بنی اسرائیل، زنده شدن پ
تو فکر می‌کنی من هم مثلِ بعضی استعاره‌های آهسته، 
جایم فقط کنارِ همین کلماتِ کودن است. 
تو فقط یک راه داری: بزن! 
همه‌ی تیرهای خلاص 
از هجدهمِ همین جهانِ مزخرف می‌گذرند. 
تعلل نکن، 
تا ترانه‌ی بعدی راهی نیست. 
من آب‌ام را خورده، 
کَفَنَم را خریده، 
اشهدِ علاقه‌ام به عدالت را نیز خوانده‌ام. 
تو یکی ... دستِ مرا نخواهی خواند! 
حالا بروم، یا بمانم؟ 
دارد باران می‌آید، 
دارد یک ذره نورِ آبی 
به غشای شیشه نوک می‌زند. 
تو برو نمازت را بخوان، 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «شهادت حاج قاسم سلیمانی، زنده بودن انقلاب در کشور ما را به رخ همه‌ی دنیا کشید. عدّه‌ای میخواستند وانمود کنند که انقلاب در ایران از بین رفته است، مرده است، تمام شده  امّا شهادت او نشان داد که انقلاب زنده است.» ۱۳۹۸/۱۰/۲۷
بعضی وقت ها
لازم است
سکوت کنی
و بگذری
درد دارد
جار زدن
یک سری جملات
درد دارد
شکستن
غرورت
درد دارد
شکسته شدن
و باز ، ماندن
بعضی وقت ها
لازم است
احساست را
بغضت را
حرف های نگفته ات را
زنده به گور کنی
و بیخیال شوی
و
بروی
همین.
-آقای ربات
ذبح گوسفند زنده شرایطی دارد که در زیر به آن ها اشاره می شود :
- کسی که ذبح گوسفند را انجام می دهد باید مسلمان باشد و نباید با اهل بیت پیامبر اظهار دشمنی نماید .
- سر گوسفند باید با یک وسیله ای مانند آهن بریده شود و در صورت نبود آن می توان با وسیله ای از جنس شیشه و سنگ گوسفند را سر برید .
- در هنگام ذبح باید گوسفند را رو به قبله نمود و فردی که کار ذبح را انجام می دهد باید در هنگام این کار بسم الله بگوید .
- اگر پس از سر بریدن، حیوان چشم یا دم خود را حرکت د
چه بنویسم برایت؟ چطور حجم دلتنگی‌های بی‌شمارم را بریزم در کلمات، بریزم در نقطه، حرف، کاما و نامه اش کنم برایت بفرستم؟
چه کنم!!.... اگر همین چندکلمه راهی برای بوسیدنِ توست، اگر همین چند جمله،
چند گلایه، چند بهانه برای بوییدن توست، اگر می شود با بوی سبز درختِ نفس
کشیدهِ در کاغذ، از تو گفت، از تو نوشت، .. اگر می شود، درشبانه‌ی ماه،
رنگی از تو گرفت، هزار هزار باره می نویسم.. هزار نامه سوی تو، هزار رویا
به سمتت، می فرستم..
مشام من، پرست از نام تو،
زنده ایم اما زندگی هم می‌کنیم؟ این" زندگی " را از آن جهت بخوانید که شبیه کلمه ی بچگی باشد، که از بچه می‌آید. زندگی هم از زنده می آید.شاید از نظر شما فرقی نداشته باشد ولی من احساس می‌کنم اینطور، نوع نگاه به آن فرق می‌کند.
اگر زندگی نمی کنیم، اصلا زنده ایم؟! 
شهید مطهری موجود زنده را اینطور تعریف کرده اند:
[هر موجود زنده خاصیتش این است که رشد میکند؛ تکامل پیدا می کند، متوقف نیست، سر جای خودش نایستاده است]
هر وقت توقف کردیم به زنده بودنمان شک کنیم
یاحق
 داشتم فکر که نه! حس میکردم چه قدر دردناک و زجرناک است که وبلاگ های مورد علاقه ات که خواندن کلمات و نوشته های جاری در آن مغزت را نوازش می دهد، انگار دیگر به روز نمی شوند...
چه بلایی سر این پنجره های دوست داشتنی آورده تلگرام و اینستاگرام و تمام گرام هایی که زندگیمان را در مشتشان فشار می دهند؟
ناگفته نماند به روز شدن وبلاگ هایی که هنوز نفس می کشند به لطف سرانگشتان نویسندگانش، حالم را عمیقا مطلوب می کند. : )
پ.ن1: خدایا وبلاگ های متروکه را دوبار
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب «من زنده ام» نوشته خانم دکتر «معصومه آباد» 

برادر معصومه وقتی داشت از خواهرش جدا میشد، میگه هرجا رفتی برام یه نامه بفرست که بدونم حالت خوبه. معصومه میگه وسط جنگ وقت نامه نوشتن ندایم، داداشش هم میگه دو کلمه بنویس «من زنده ام»
ادامه مطلب
دلم می‌خواهد رها کنیم. حرف بزنیم، از حال و روزمان صحبت کنیم. درباره ی شهرت برایم بگویی و من، دو دلِ تصمیم های لحظه آخری ام شوم. برویم کافه ای، کومه ای، پشت بامی، کوچه ای باریک با پله های نامتقارن کنار میدان دربند. دست هایت را بگیرم. برایم پیانو بگذاری و لحظه ای درنگ نکنم برای دعوت کردنت به رقصیدن. با یک دست، دستانت را بگیرم و با دست دیگرم تو را آنقدر به خودم نزدیک کنم که دنیا هم نتواند فرقی میان‌مان قائل شود. آسمان هم ببارد.
دلم تو را می‌خواهد و
عصر که میشود، خانواده ام میروند پیاده روی. قبلا من هم میرفتم، ولی حالا از رفتن احساس بدی پیدا میکنم. وقتی چیزهایی میبینم که قبلا از ذوق مرا می لرزاند، و الان برایم به سان دیوار سفید و ساده شده اند، اعصابم خورد می شود. ترجیح میدهم در خانه بمانم، و زمانیکه خانواده ام در خیابان قدم میزنند، در داستان ها قدم بزنم.
سوال:در کودکی دوست داشتی چه کاره شوی؟
جواب: من نمی دانم، اما شاید او بداند.
ادامه مطلب
فروش میل ورم سوپر ورم
بهترین غذا برای رشد و تقویت انواع پرندگان و ماهیان گوشتخوار و خزندگان با کیفیت عالی و قیمت مناسب به صورت زنده و خشکجیرجیرک حداقل سفارش ۱۰۰۰ عدد سوپر ورم و میل ورم با کیفیت را از ما بخواهیدفعلا خرید حضوری نداریم ارسال از شهرستان میباشد ( به تمامی شهر ها ارسال داریم )
ثبت سفارش تماس.پیامک :شماره: 1826|682|0912در صورت عدم پاسخگویی پیامک ارسال کنید.
اگر این ماسک ها را از صورت بردارم شاید به موجود نفرت انگیزی تبدیل بشوم که اطرافیانش هیچ وقت نخواهند دوباره او را ببینند!شاید افراد زیادی به خودشان ناسزا بگویند که لعنت به ما که چه فکری درباره این شبه آدم می کردیم و چقدر ساده بودیم!شاید دیگر نتوانم در چشم خیلی ها نگاه کنم. احتمالا فقط خودم بمانم و موجودی که دیگر دستش رو شده...
در حالی این نامه را می نویسم که عقل مرا به دیوار منطق چسبانده و گریبانم را گرفته است:.دلتنگ شده امدلتنگی هم مرا رها کرده استو چند هفته یکبار به سراغم می آیدمیهمان ناخوانده ای که ناگهان می آید و در چشم هایم رود نیل را به پا می کندو من خیره به آن قایق شکسته لنگر گرفته امکه تنها امید من برای به دریا زدن است....سالهاست که رفته ای و من سوگند یاد می کنمکه خیابان به خیابان کوچه به کوچه خانه به خانه و اتاق به اتاقِ شهر را گشته ام و نیافتمتای دلیل واژه های
 
سیدرضا محمدی شاعر افغان که حالا در لندن زندگی می کند، سالها پیش در ایران به شهرت رسید
 
دومین دفعه ای که از افغانستان وارد ایران می شدم. زمان طالبان بود. پدرم راهی ام کرد که زنده بمانم. تا لب مرز با من آمد و در راه مرز به من گفت که چطور سال ها پیش خود او نیز این راه را قاچاق طی کرده و قبل از او پدرش نیز قاچاقی از همین مرز رد شده بوده.
 
اما هر دو مطمئن بودیم که پدر بزرگ او ازین مرز بدون قاچاق گذشته است چرا که اصولا آن وقت کسی مرز را نکشیده بود و پدر
https://zoom.earth/#view=29.46534,53.6991,9.9z/date=2019-12-20,pmجهت مشاهده تصاویر آنلاین (زنده)از نقاط مختلف جهان روی لینک بالا کلیک کنید 
نکته اینکه :درسته که تصاویر تقریبا(با اختلاف یک ساعت  )زنده است در عین حال اگر زوم کنید از یک حدی به بعد ،تصاویر قدیمی را به شما نشان خواهد داد
فکرها متولد می‌شوند و ما با رسیدگی به آنها و دادن خوراک فکری مناسب حالشان، تر و خشک‌شان می‌کنیم. بزرگ می‌شوند. بعد از یک مدت دیگر به ما نیازی ندارند و خود به خود زنده هستند و برای خود توی سرمان می‌لولند. تصور می‌کنید در شبانه روز چند فکر داریم که توی سرمان مدام می‌چرخند! بعضی‌ها زیر دست و پای تازه واردها، کورها، بدجنس‌ها و بی‌توجهی‌های قصدی یا غیر عمدی له می‌شوند. چرا بلند نمی شویم این جنازه های بو گرفته و مفسد فی الکله را بیرون بریزیم.
✨ ‌به نام امید شب های تار... ✨
چه سخت است شب ها را تا صبح گریستن...چه سخت است، نصف شب با صدای شلیک، پریدن...◼چه سخت است... که بدانی هم سن و سالی هایت دارند در خانه هایشان، غذاهای خوشمزه میخورند اما تو داری گوشتی که ده سال تاریخ انقضایش گذشته میخوری، چه سخت است!...
چه سخت است که بدانی هم سن و سالی هایت مشغول تفریح و گردش و عشق و حال هستند اما تو اینجا کارَت شده خیره شدن به دربی که باز شود و نمی شود!...چه سخت است...❌ روز ها فحش ناموس شنیدن و دست های بسته و
✨ ‌به نام امید شب های تار... ✨
 
چه سخت است شب ها را تا صبح گریستن...چه سخت است، نصف شب با صدای شلیک، پریدن...◼چه سخت است... که بدانی هم سن و سالی هایت دارند در خانه هایشان، غذاهای خوشمزه میخورند اما تو داری گوشتی که ده سال تاریخ انقضایش گذشته میخوری، چه سخت است!...
چه سخت است که بدانی هم سن و سالی هایت مشغول تفریح و گردش و عشق و حال هستند اما تو اینجا کارَت شده خیره شدن به دربی که باز شود و نمی شود!...چه سخت است...❌ روز ها فحش ناموس شنیدن و دست های بسته
عزیزترینم!تا وقتی عطر نفس‌های تو در هوا جاری است، حالِ من و گنجشککان خیابان خوب است.خوب که می‌گویم نه آنچنان که آرامشی در زندگی باشد؛ نه! بلکه آن اندازه که به امید دیدار تو زنده ام، وگرنه این شهر و آدم‌ها و خیابان‌های تکراری هیچ لطفی برای زندگی ندارند.
 سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
امام حسن عسکری علیه السلام در روایتی ناب و زیبا خطاب به غافلانی چون بنده میفرماید:«انّ الوصول الی اللّه عزّوجلّ سفرٌ لا یُدرَک الّا بامتِطاء اللّیل»وصال به خداوند عزوجل سفری است که جز با مَرکَب راهوارِ «شب زنده داری» به دست نمی‌آید....اساتید سلوک میفرمایند که حقیقت آنوقت بر جان ما طلوع میکند که خیالات و خواطر و افکار پراکنده از صحنه‌ی دل زدوده شود، و بهترین وقت برای این هدف، سکوت نیمه شب است و لذا سفارش اهل بیت و بزرگان همیشه به شب زنده دار
ماه تا طلوع میکند شمار غصه هام را
مرور میکنم!
از همه عبور میکنم !
در زمین خاطرات خفته ام
مثل بدویان
طفل کوچکی که عشق نام اوست را
زنده زنده
در حصار گور میکنم!
دل در انتظار را
بی قرار میگذارمش...
ولی
میان این همه
به اسم تو که میرسم
             کنار میگذارمش...

محمد صادق امیری فر
کاش می توانستم همین امشب بیایم مشهد. بمانم و فردا بعد از ظهر بروم. یک مهر تایید می خواهم که فقط دست خودتان است و حرف هایی که رو به روی دیوار باب الحجه جا مانده اند. خوشا به حال تمام فرشته هایی که بر آن قطعه از خاک خراسان کشورم فرود آمده اند و خوشا به حال زائرینتان که امشب کنارتان هستند و خوشا به حال تکه ای از آسمان که سقف حرم شماست و خوشا به حال خادمینتان و خوشا به حال هر که در باب الحجه رو به روی آن لوستر با نور سبز نشسته است و در آن هوا نفس می کشد.
بعد از خالی شدن خانه با صدای سکوت بیدار شدم. می‌دانستم اگر حتی یک روز دیگر منتظر بمانم دق می‌کنم. اپلیکیشن flo را باز کردم و جمله late for 8 days همه توانی که برای ریلکس کردنم در هفت روز گذشته جمع کرده بودم را مثل یک بادکنک ترکاند. بادکنکی که انگار داخلش آب گرم بود ریخت داخل شلوارم و پیش خودم گفتم اه آمدی جانم به قربانت؟ اما خبری از رنگ زیبای سرخ نبود. قلبم را گرفتم کف دستم و رفتم داروخانه. حتی تحمل نداشتم با پارتنرم حرف بزنم. آدمی دیگر که سعی می‌کند ا
در این روزگاری که زمان بی برکت شده و عمر به چشم برهم زدنی می گذرد، اگر در شهرهای بزرگ زندگی می کنید و هر روز بخشی از عمر گرانمایه را در ترافیک هستید، با گوش دادن به  «پادکست»، لحظه های مرده ی خودتان را زنده کنید، شکر خدا این قدر پادکست ها موضوعات متنوعی دارند که یقینا موضوعی باب طبع شما پیدا خواهد شد. 
 
بیشتر آدما دوست ندارن توی تنهایی بمیرن. چی از این خودخواهانه تر؟ چی از این مضحک تر؟ کنارِ دیگران زندگی میکنی، اونا رو به خودت وابسته میکنی، آدما دوستت خواهند داشت و بعد، کنارِ اونا می میری. زنده ها؟ رنج می کشن، اشک میریزن، به خاطر نبودنت، به خاطر نداشتنت ناامید میشن از زندگی و تو کجایی؟ 
زنده ها مجبورن برات مراسم ختم و یادبود بگیرن و با چشمایی که اشکاش خشک شده ببینن که عده ای به بهانهء تسکین اونا دور همدیگه جمع میشن و حرف میزنن و میخندن. زند
الی نوشته دلش می خواهد وقتی می میرد تبدیل به خاکستری شود که به دریا می رسد و به گونه ای در چرخه ی طبیعت بماند. من با خواندنش یادم افتاد که دلم می خواست و هنوز هم می خواهد مستقیم تبدیل به درخت لیمو ترش شوم. که سبز و خوشبو بمانم و پناهی برای گنجشک ها باشم.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بلاگ فایل